محل تبلیغات شما



اتوبوس به ايستگاه رسيد و پس از توقف براي پياده شدن مسافر ، احساس كردم ارتفاع آن كم شد و پس از بسته شدن درب ها ، ارتفاع آن به حالت اول برگشت و به راه خود ادامه داد.

  •  
  • با خود فكر كردم چه جالب ، اتوبوس هاي نو چه امكاناتي دارند كه ما خبر نداشتيم .ولي در ايستگاه بعدي و ايستگاههاي بعد، اين اتفاق نيافتاد و ارتفاع اتوبوس كم نشد.
  • از خودم پرسيدم چرا در آن ايستگاه اين حركت انجام شد ولي در ايستگاههاي بعد اين كار تكرار نشد .
  • من هم كه سرم درد مي كنه واسه پيدا كردن اين رازهاي زندگي ، قرار گذاشتم تا اين مسئله برايم حل نشده از اتوبوس پياده نشوم.
  • ايستگاه جلوي خانه را پياده نشدم و براي يافتن اين پاسخ همچنان محكم و آسوده روي صندلي نشستم.
  • بالاخره در يك ايستگاه اين حركت كم شدن ارتفاع اتوبوس واحد اتفاق افتاد و تفاوت آن را به خوبي درك كردم .
  • قضيه از اين قرار بود كه راننده بسيار خير ما ، وقتي به مسافريني كه در حال پياده يا سوار شدن به اتوبوس هستند نگاه مي كند و پيرمردها و پيرزن هايي كه به سختي راه مي روند را مشاهده مي كند ، متوجه ميشود ارتفاع حدود 40 سانتي متري پلكان اتوبوس برايشان سخت و كمي مشكل است ، به همين دليل با فشردن يك دكمه و كاهش باد فنرهاي اتوبوس ، موجب ميشود ارتفاع پلكان به حدود 20 سانتي متري زمين برسد كه اين افراد به راحتي سوار و پياده شوند.
  • در اين عمل به ندرت مسافري متوجه رفتار اين راننده ميشود و سهولت در استفاده را به حساب توان بدني خود يا عادي بودن اتوبوس مي گذارد.
  • از راننده سوال كردم : اين رفتار به خاطر آن مسافرين مسني بود كه شما انجام داديد ؟
  • پاسخ داد آري
  • به او گفتم رفتار انسان دوستانه ي شما را از طريق پيامك به شركت اتوبوسراني اطلاع خواهم داد تا اگر تشويق تان كردند، تلنگري باشد براي ديگر همكاران تان.
  • فقط يه نكته
  • در مسير زندگي ، افرادي هستند كه به ما و خانواده مان خير مي رسانند و اين خير در بيشتر اوقات متوجه آْن نمي شويم .
  • هميشه سعي كنيم اگر براي افراد آشنايي كه كمك شان را متوجه شده ايم ، دعا مي كنيم، براي آن دسته از افرادي كه ما هيچوقت متوجه كمك كردنشان نشديم ، ولي باعث شدند كه مسير زندگي مان كمي بهتر باشد هم دعا كنيم.

  • اتوبوس واحد در ايستگاه توقف كرد تا مسافرين سوار شوند.
  • من هم روبه روي درب وسط اتوبوس ايستاده بودم و به مسافرين نگاه ميكردم كه متوجه شدم يك مسافر بدون ارائه من كارت ( پرداخت اكترونيكي كرايه اتوبوس واحد) سوار شد و فرد پشت سر وي با دو بار نشان دادن كارت خود در مقابل دستگاه ، كرايه هر دو نفرشان را پرداخت نمود.

  •  
  • رفتاري بسيار عادي و هميشگي كه دوستان و اعضاي يك خانواده به طور معمول انجام ميدهند.
  • ولي تعجب كردم كه چرا اين دونفر كه به ظاهر با هم دوست بودند با فاصله از همديگر ايستادند و هيچ كلامي بين آنها رد و بدل نمي شد و در چند ايستگاه بعد همان فرد اولي بدون خداحافظي از دوستش از اتوبوس پياده شد و فرد دوم هم هيچ عكس العملي نشان نداد.
  •  
  • فشار كنجكاوي به حدي رسيد كه ناگزير شدم فضايي دوستانه را با فرد دوم اين ماجرا آغاز كنم تا سر اين رفتار بين دو نفر را متوجه شوم.
  • از او پرسيدم ، شخصي كه اينجا ايستاده بود و الان از اتوبوس پياده شد ، دوست شما بود؟
  • پاسخ داد: خير
  • من : شما هيچ شناختي از او نداريد؟
  • _ خير
  • من : پس چرا كرايه ي اتوبوس او را پرداخت كرديد؟
  • وي پاسخ داد : وقتي من خواستم سوار شوم متوجه شدم او بدون پرداخت كرايه سوار اتوبوس شد . با خود فكر كردم يا پول كرايه را ندارد كه بپردازد يا ميخواهد كه عمدا" پرداخت نكند.
  • به همين دليل اگر نداشته باشد و راننده از او مطالبه كند بايد بين ديگران خجالت زده شود و اعلام كند كه پولي ندارد كه موجب سرافكندي او خواهد شد و يا اگر هم عمدا"پرداخت نكند ، حق الناسي به گردن او خواهد بود كه در آينده توان پرداختش را نخواهد داشت.
  • در اين بين با پرداخت كرايه ي اندك وي ، ميتوان آبرو يا حق الناس يك نفر را بخريم كه يقين دارم خداوند هم در روزگار قيامت به حال ما رحم خواهد كرد.
  •  
  • مرد نيكو كار از اتوبوس پياده شد و با خود فكر ميكرد كه شايد اگر نعمتي بر سر ما نازل مي شود به واسطه وجود اين مردماني است كه در شهر من زندگي مي كنند و هر روز از كنار هم ميگذريم بدون آنكه بدانيم به دليل كدام رفتار مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار خواهيم گرفت.

چند سال قبل رفتم تهران و با آدرسي كه داشتم اداره تامين اجتماعي را پيدا كردم تا امور اداري مربوط به استراحت پزشكي همسرم را انجام دهم.

 

ساعت كاري كه شروع شد و فرمهاي مربوطه را تكميل كردم ، براي يك تاييديه بايد به شركت مورد نظر مراجعه مي كردم تا تاريخ شروع ( ورود به مرخصي) و اتمام ( بازگشت به كار) را طي يك مكاتبه از شركت به تامين اجتماعي اخذ و تحويل دهم.

يك نكته: در مكاتبات اداري تاريخ ابتدا و انتهايي كه قيد مي شود دقت كنيد در بين اين دو كلمه " تا " با كلمه " الي " متفاوت است.

مثلا" از تاريخ 1/3/98 تا 10/3/98 يعني 9 روز مرخصي و شروع به كار 10/3/98 مي باشد ولي اگر نوشته شود از تاريخ 1/3/98 الي 10/3/98 يعني 10 روز مرخصي و شروع به كار 11/3/98 مي باشد.

به هر حال تا نامه ي تاييديه گرفتم و با پيك موتوري خود را به تامين اجتماعي رساندم ، ساعت كاري در حال اتمام بود و نامه نگاري ها و چك بانكي نوشته شد و براي آخرين مرحله بايد اين چك با نامه به دبيرخانه مي بردم تا شماره و تاريخ در آن قيد شود كه بتوان آن چك را وصل كنيم.

در اين جا ساعت كاري تمام شد و مسئول دبيرخانه سيستم را خاموش و اصرار هاي من درخصوص ثبت نامه به جايي نرسيد و هرچه خواهش كردم كه اگر اين نامه ثبت نشود من و خانواده ام و يك خانواده ي ديگر بايد امشب را در تهران بسر ببريم و چون جايي نداريم براي ما خيلي سخت و مشكلاتي به همراه دارد ، فايده اي نداشت كه نداشت و مسئول مربوطه رفت كه رفت.

در اين حين كه خيلي نااميد شدم ، يك لحظه فرد ديگري از همكاران ، من را صدا زد و گفت من صبر مي كنم تا نامه ي شما ثبت شود و سيستم را روشن كرد و پس از ثبت ، نامه را تحويل من داد.

قبل از خداحافظي به اوگفتم كه ما همديگر و نميشناسيم و به احتمال زياد شما هم هيچ گاه به من برخورد نخواهيد كرد تا اين لطف شما را جبران كنم ولي اين رفتار شما براي خود من چندين بار اتفاق افتاده كه با اندك كمكي از طرف من مشكل يك شهرستاني را حل كردم كه او مجبور نشود شب را در شهري غريب با هزينه هاي زياد تحمل كند و به يقين ايمان داشته باش كه در جايي كه فكرش را نمي كني كسي پيدا خواهد شد كه مشكل تو را حل كند.

هميشه برايش آرزي خير دارم و به اين ضرب المثل ايمان دارم كه

تو نیکی می کن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز


انسانها معمولا" در مدت زماني كه در اين دنيا زندگي ميكنند در برخي موارد دچار لغزش و گمراهي از مسير هدايت برايشان اتفاق مي افتد كه ميتواند براي آنها تباهي و گمراهي به دنبال داشته باشد.

 


 

انسانها با فطرت پاك و سرشتي هدايت جو هميشه خود را در مسير محاسبه قرار مي دهند و با اندك انحرافي ، سعي در جبران عمل ناپسند خود برمي آيند تا از مسير هدايت جدانشده ، تا مجددا" در راه اصلي و هدايت يافتگي قرار گيرند.

 

به راستي فرمول لغزش چيست و در چه مواقعي احتمال اين انحراف وجود دارد؟

بزرگان سه زمان و در سه حالت براي لغزش در نظر گرفته اند كه هر انسان با دقت در اين مواقع مي تواند خود را از اين مراحل به سلامت عبور دهد.

1_ شدت

هرگاه سختي ها بر انسان زياد شود و به زباني ساده تر شدت مشكلات زياد شود ، احتمال بروز لغزش در انسان بيشتر مي شود.

2 _ كثرت

هرگاه تعداد زيادي از اسانها عملي را انجام دهند ، فرد احساس مي كند اين عملي درست و بجايي است و او هم با انجام همان رفتار بدون تفكر ، دچار لغزش مي شود.

3_ خلوت

وقتي هيچكس شاهدي بر رفتار انسانها نباشد ، اعمالي از افراد حادث مي شود كه به يقيق در حضور ديگران از انجام آن جلوگيري مي كنيم.


يه روز بعد از ظهر رفتم سركار. قبل ورود به اتاق مشاهده كردم يك عدد هندوانه بزرگ كنار درب رييس روي زمين گذاشته بودند و منتظر بودن جناب ، قدم رنجه فرموده تا پيش پايش سلاخي كنند.

هوا گرم بود و من هم از اين هندوانه سبز و بزگ، سر بزيري آموختم و به اتاقم كه ديوار به ديوار اتاق رييس بود رفتم و مشغول كار شدم.

هر چند دقيقه چشمي چرخاندم تا اگر همكاري سيني به دست با بشقابي كه قاچي هندوانه را در ميان دلبري كند ،وارد شود.

چند ساعتي كار كردم ولي از هندوانه خبري نشد كه نشد.

با خود گفتم حتما رييس هندوانه را با خودش برده خونه ، تا با اهل و عيال نوش جان كنند .(بالاخره رييس ه و ميتونه )

كارم تمام شد و در حين خروج از اداره ، متوجه بشقابهاي خالي شدم كه گوشه اي گذاشته اند و چاقو ها و چنگالهايي آغشته به هندوانه ، حكايت از جنايتي دارد كه دوستان مرتكب شدند.

ولي چرا كسي به فكر من نبود؟؟؟

خيلي به اين موضوع فكر كردم و براي خودم تحليل كردم كه چرا كسي به من هندوانه اي نداد؟

در آخر به نكاتي رسيدم كه صحت و سقم آن را به شما واگذار مي كنم. شايد با راهنمايي هاي شما عزيزان كمي تفكرم بهبود يابد.

1_ اگر خيلي آرام و مرتب مشغول شويد و فكرتان را فقط به كارتان معطوف سازيد ،از مزايايي كه ديگران بهره مند مي شوند ، بي نصيب خواهيد شد.

2_ در هر كاري كه انجام ميدهيد بخشي از وقتتان را كسب اطلاع از محيط اطرافتان داشته باشيد، تا سرتان بي كلاه نباشد.

3_ اگر نتوانيد امتيازي كسب كنيد ، احساس ضعف و ناتواني و دست و پا چلفتگي در شما بوجود مي آيد كه برايتان ناخوشايند خواهد بود.

4_در اين بين هيچكس مقصر نيست ولي چرا من را كسي نفهميد؟


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مبطلات نماز