محل تبلیغات شما

يه روز بعد از ظهر رفتم سركار. قبل ورود به اتاق مشاهده كردم يك عدد هندوانه بزرگ كنار درب رييس روي زمين گذاشته بودند و منتظر بودن جناب ، قدم رنجه فرموده تا پيش پايش سلاخي كنند.

هوا گرم بود و من هم از اين هندوانه سبز و بزگ، سر بزيري آموختم و به اتاقم كه ديوار به ديوار اتاق رييس بود رفتم و مشغول كار شدم.

هر چند دقيقه چشمي چرخاندم تا اگر همكاري سيني به دست با بشقابي كه قاچي هندوانه را در ميان دلبري كند ،وارد شود.

چند ساعتي كار كردم ولي از هندوانه خبري نشد كه نشد.

با خود گفتم حتما رييس هندوانه را با خودش برده خونه ، تا با اهل و عيال نوش جان كنند .(بالاخره رييس ه و ميتونه )

كارم تمام شد و در حين خروج از اداره ، متوجه بشقابهاي خالي شدم كه گوشه اي گذاشته اند و چاقو ها و چنگالهايي آغشته به هندوانه ، حكايت از جنايتي دارد كه دوستان مرتكب شدند.

ولي چرا كسي به فكر من نبود؟؟؟

خيلي به اين موضوع فكر كردم و براي خودم تحليل كردم كه چرا كسي به من هندوانه اي نداد؟

در آخر به نكاتي رسيدم كه صحت و سقم آن را به شما واگذار مي كنم. شايد با راهنمايي هاي شما عزيزان كمي تفكرم بهبود يابد.

1_ اگر خيلي آرام و مرتب مشغول شويد و فكرتان را فقط به كارتان معطوف سازيد ،از مزايايي كه ديگران بهره مند مي شوند ، بي نصيب خواهيد شد.

2_ در هر كاري كه انجام ميدهيد بخشي از وقتتان را كسب اطلاع از محيط اطرافتان داشته باشيد، تا سرتان بي كلاه نباشد.

3_ اگر نتوانيد امتيازي كسب كنيد ، احساس ضعف و ناتواني و دست و پا چلفتگي در شما بوجود مي آيد كه برايتان ناخوشايند خواهد بود.

4_در اين بين هيچكس مقصر نيست ولي چرا من را كسي نفهميد؟

مردمي كه هيچگاه نشناختيم

يك رفتار بسيار ....

تو نيكي مي كن و در ....

كه ,هندوانه ,، ,كردم ,رييس ,كسي ,ولي چرا ,چرا كسي ,به من ,هندوانه را ,كسي به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر 1398